اللهم عجل الولیک الفرج
ثبت شده در ستاد ساماندهی پایگاه های ایران

پَ نه پَ

یارو واسه سرشماری اومده میپرسه: توی خونه اینترنت دارین؟
میگم بله! ...
بعد دوباره میپرسه: توی خونه کامپیوتر هم دارین؟
پَ نه پَ با جاروبرقی میریم توی اینترنت!

پارتي بوديم ... ملت اون وسط داشتن دستارو تکون ميدادن و ميرقصيدن ...
رفيقم ميگه دارن ميرقصن!؟
پَـــ نَ پَــــ اينجا گير افتادن! دارن براي هليکوپتر امداد دست تکون ميدن تا نجاتشون بده

رفتيم واسه عروسي باغ اجاره کنيم ... يارو ميگه جاي امن ميخاي ؟
پَـــ نَ پَـــ يه باغ بده تجاوز خورش خوب باشه مهمونا روش حساب کردن !

بابام با چکش به جاي ميخ زده به دستم از درد دو متر رفتم آسمون اومدم پايين ...
تازه ميپرسه خورد به دستت؟
پَـــ نَ پَـــ ياد گل خداداد عزيزي به استراليا افتادم، ديگه نتونستم خودمو کنترل کنم، عجب گلي بود عجب گلي

يارو با موتور زده بهم ....خوردم زمين سرم شکسته داره خون مياد اومده ميگه سرت داره خون مياد؟
پـَـَـ نَ پـَـَــــ من خودنويسم جوهرم پس داده

تو خيابون با دوستم داشتم راه مي رفتم، يارو موتوريه گوشيمو از دستم قاپيد
دوستم گفت گوشيتو دزديد؟ گفتم پـَـــ نَ پـَــ برد سيستم عاملشو آپديت کنه فردا مياره

به داداشم ميگم سر رات داري مياي يه ليوان ابم بيار بهم ميگه تشنته ميگم:پـَـَـ نَ پـَـَـــ من آن گلبرگ مغرورم که مي ميرم ز بي آبي ولي با منت و خواري پي شبنم نمي گردم

رفتم مرغ فروشي به فروشنده ميگم بال دارين، ميگه بال مرغ؟ پـَـَـ نَ پـَـَــــ بال هواپيما، چندتا کوچه پايين تر سقوط کرديم ميخوام درستش کنم

دختره داره غرق ميشه ميگم دستتو بده به من ميگه مي خواي نجاتم بدي؟!
پَـــ نَ پـَـــ ميخوام واست لاک بزنم!

زنگ زدم عکاسي نوبت بگيرم واسه عکس گرفتن ، دختره گوشي رو برداشته ، ميگم ببخشيد خانم امروز وقت خالي کي داريد ؟ ميگه واسه عکس گرفتن ؟ پَـــ نَ پَـــ واسه اينکه با خونواده خدمت برسيم !!! بعد ميخنده ميگه 6 وقت داريم . بهش ميگم قبل از 6 هم کسي نوبت داره ؟ ميگه پَـــ نَ پَــــ امروز رو کلا واسه شوهر آيندم خالي کردم .

به بابام ميگم تلويزيونو بزن کانال دو ... ميگه روشنش کنم ؟
پَـــ نَ پَــــ تو بزن دو ... من هُل ميدم روشن شه ....

دارم به خواهر زادم ديکته ميگم ... رسيده آخر خط ميگه دايي برم سر خط ؟!
پَ نـــ پَ بقيشو رو فرش بنويس !

کمی زود بود، ولی...دعایت گرفت مادر بزرگ !...پیر شدم... !!




ارسال توسط مصطفی

جملات جالب و بسیار خنده دار ایرانى (حتما بخونید)

http://image.royalfun.net/images/ugf7tk3c88rhohsbo3kn.jpeg

یارو تو پروفایلش جلو ورزش نوشته: “حکم چهار نفره!”

————

مجریه تو رادیو میگه بخشنده‌ترین آدمی که تو زندگیتون دیدین کیه؟ طرف زنگ زده میگه خدا !

————

الان ۱۶ روزه از تغییر ساعت رسمی گذشته ، هنوز وقتی ساعت میپرسن میگن قدیمه ؟ یا جدید !؟

————

طرف خودش رو زده به خواب ، وسط خواب خمیازه میگشه !

 ————

تو عروسی یکی میخواست یکی رو بلند کنه برقصونه،

طرف دوست نداشت برقصه؛ انقدر بهش گیر داد باید برقصی که آخرش دعوا شد!

 

————

بعد از ۳-۴ ماه به طرف زنگ زدم، میگه: واااای چه جالب! همین الان داشتم شمارتو میگرفتم!

 ————

دوستم رفته یه پاک سیگار بخره

به فروشنده میگه از اونا بدین که روش عکس “ریه” نداره ،

فروشنده گفت چرا آخه فرقی نمیکنه ،

دوستم گفت آخه هی چشم میخوره به عکسش ، موقع سیگار کشیدن اذیت میشم !

————

یارو زنگ زده تلویزیون میگه : “حمل بر خودستایی نباشه، برنامه هاتون خیلی عالیه ! “ …

————

نمایندگی ایرانسل یه تابلو زده: شارژ ۲۰۰۰ تومانی فقط ۲۰۰۰ تومان !

————

پیرزنه با یه نایلون پُر آت آشغال اومد تو مغازه ، فکر کردم فقیره ، ۲۰۰ تومان بهش دادم

برگشت گفت : من فقیر نیستم !  من از خجالت سرخ شدم ، گفتم ببخشید

گفت عیبی نداره دادی دیگه ! این کیسه اینجا باشه من برم تا اینجا و بیام ، پولمم پس نداد !

————

با دوستم رفتیم خونه یکی از آشناهاش ،

دیدم سه مدل ساز گرون قیمت خریده گذاشته گوشه خونه ، میگم چه سبکی کار میکنی ؟

میگه همینجوری معمولی !  “دو” “ر” “می” “فا” سو” “لا” “سی” !

 ————

یه اغذیه فروشی نزدیک ما هست ، ساعت ۲:۳۰ – ۳ میبنده میره خونه نهار !

(کور شم اگه دروغ گفته باشم!)

————

هر صفحه ای باز میکنی میبینی هر چی دلش خواسته نوشته  ،

پائینش هم نوشته “دکتر علی شریعتی” !

 ————

یارو با کامیون اومده تو محوطه بیمارستان بوق میزنه،

حراست با بلندگو داد میزنه آقا اینجا بوق نزن! یارو دوتا بوق دیگه میزنه یعنی باشه!

بعد نیم ساعت برمیگرده میخواد بره بیرون،

دوتا بوق واسه حراستیه میزنه!! حراستیه با بلندگو میگه نوکرم!

————

شش ماه به دوستت مهربونی میکنی ، خوبی باهاش ، هر کاری میگه میکنی

که بفهمونی دوستش داری …

دو روز که اعصاب نداری ، میگه: حالا شناختمت !

————

با دوستم رفتیم طلبش رو از یکی بگیره ،

وقتی خواست پولش رو بگیره کلی تعارف کرد که باشه حالا ، عجله ای نیست ، قابل نداره و …

طرف هم گفت حالا که اینجوری میگی بیا این چک رو بگیر پول نقد رو لازم دارم ،

دوستم میگه نه دیگه اینجوری ! چک نده ! میخوای پول باشه پیشت ، فردا ازت میگیرم !

 ————

دوستم می‌پرسه فردا چرا تعطیله؟ میگم مبعثه… میگه مبعث کدوم امامه  !؟

————

طرف پاشده با کامیون اومده آزمون گواهینامه پایه یک شرکت کنه !

————

طرف با اسم مهسا جووون اومده تو یه فروم ، میگه :

من مشکل کامپیوتری دارم میشه کمکم کنید ؟

سی چهل نفر راهنماییش کردن کلی هم لایک گرفت !

مشکلش که حل شد گفت :  بچه ها … دمتون گرم !

اسمِ من عباسه ، نوکرم که مشکلمو حل کردین

اول با اسم خودم اومدم ، هیشکی جوابمو نداد

 ————

 خاور با بار گوجه چپ کرده راننده داره دو دستی میرنه تو سر خودش

بعد ملت وایسادند از رو زمین مصرف گوجه یک سالشون رو جمع کنند

 ————

 تو کوچه ترقه زدند، پیرزنه دم در وایساده بود هفت جد یارو رو نفرین کرد

دو دقیقه بعد نوه خودش ترقه زد در حد بمب هیدروژنی!

پیرزنه گفت: قربون قد و بالات مادر مواظب باش

————

طرف میخواد تو کنکور تقلب کنه زنگ میزنه دفتر مراجع استفتاء!

همین امروز تو راه مغازه بودم ، سرایدار مدرسه ۲تا سطل آشغال آورده

دقیقا (بغل)! سطل آشغال به اون بزرگی خالی کرد !

(سطل آشغال وسیله ایست برای ریختن زباله در اطراف آن) !

————-

طرف CASE کامپیوتر رو آورده میگه بیزحمت ویندوزش رو عوض کنین !

حالا آماده شده ، اومده میگه اونایی رو که عوض کردین رو بدین ببرم !

————

سایت دانلود و خبری درست کرده واسه خودش

میری میبینی بیشترین مطالبش مربوط به اس ام اس هستش !

(همشم کپی !)

————

دنبالش تو ادامه مطلبه...



ادامه مطلب...
ارسال توسط مصطفی

(فرستنده : **۰۹۱۵۳۲۲۷۵)
دوری از این دیده ، اما باز یادت میکنم / حرمت این آشنایی فرش راهت میکنم / در فراقت ، غم حصار خنده هایم را شکست / باز هم از انتهای دل صدایت میکنم .
 
(فرستنده : علیرضا محمدیان)
توکه با دیگرانت بود میلی / چرا یادت مرا بشکست خیلی / مگر قصدت پریشانی ما بود / که عشق ما نشد مجنون و لیلی .

 
(فرستنده : محمدحسین سرداری از زرند)
آرزوهایت را برآورده میکند خدایی که آسمانی را برای خنداندن گلی میگریاند .
 
(فرستنده : داوود از جنت آباد)
اگر نسیمی شانه هایت را نوازش کرد بدان آن هوای دل من است که به یادت می وزد .

 
(فرستنده : علیرضا از گرگان)
ای عزیزی که فلک کرده مرا از تو جدا / از کجا غنچه بچینم که دهد بوی تو را .
 
(فرستنده : **۰۹۱۲۳۶۳۰۶)
دوستی ما شبیه باران نیست که گاهی می آید و گاهی نمی آید ، دوستی ما شبیه هواست ، گاهی ساکت ، گاهی طوفانی اما همیشه در اطراف ماست .

 
(فرستنده : **۰۹۳۶۹۵۵۹۶)
میل دریا گر کنی من دیده را دریا کنم / میل صحرا گر کنی من سینه را صحرا کنم / نا امیدم گر کنی میمیرم اما ، باز هم / در همان حالت که میمیرم دعایت میکنم .
 
(فرستنده : **۰۹۱۲۳۱۸۱۳)
اینجا رادیو "دل" است ، صدای مرا از عمق "قلبم" میشنوید ، این یک اس ام اس نیست ، یک احساس پاک است .

 
(فرستنده : رویا از تهران)
درود بر آدم های خوب ، آنها که در اندیشه ی دیگران تصویر زیبا می نگارند .
 
(فرستنده : ژینا از کزدستان) تقدیم به تنها عشقم امید .
دستهایت را زیر تنهاییم ستون کن که من از آوارگی بی تو بدون میترسم .




تاریخ: چهار شنبه 20 مهر 1390برچسب:شاید برنده این ماه شما باشید,,,,
ارسال توسط مصطفی
به سلامتی

*به سلامتي کسي که وقتي بردم گفت :
اون رفيــــــــــــــــــــــــق منه .......
وقتي باختم گفت : من رفيـــــــــــــــــــــــــــقتم ......

*به سلامتي درياچه اورميه...
نه بخاطر اينكه مظلومه فقط به خاطر اينكه هيچ وقتي اجازه نداد كسي توش غرق بشه...

*به سلامتي لرزش دست هاي پير پدر

*به سلامتي‌ اون بچه‌اي که شيمي‌ درماني کرده همه? موهاش ريخته،

باباش ميگه قربونت برم از همه اونا تو خوشتيپ تري ....

*به سلامتيه همه اونايي که خطشون اعتباريه ولي معرفتشون دايميه!

*کمپوت باز کرديم بخوريم ، به مامانم ميگم : مامان فکرکنم مزش عوض شده ...ميگه : آره
ميگم : بريزمش دور ؟
ميگه : نه بزار تو يخچال بابات مياد ميخوره !!!!به سلامتي همه باباها....

*به سلامتي اونايي که به پدر و مادرشون احترام ميذارن و ميدونن تو خونه اي که
بزرگترها کوچک شوند؛ کوچکترها هرگز بزرگ نميشوند .

*به سلامتي همه باباهايي که رمز تموم کارتهاي بانکيشون شماره شناسنامشونه...

*به سلامتي مادر که بخاطر ماهيكلش به هم خورد.

*به سلامتي کسي که ديد تو تاکسي بغليش پول نداره
به راننده گفت :پول خورد ندارم واسه همه رو حساب کن....!

* به سلامتي بيل!
که هرچه ‌قدر بره تو خاک، بازم برّاق‌تر مي‌شه.

* به سلامتي اوني که بي کسه ولي ناکس نيست

* به سلامتي اوني که باخت تا رفيقش برنده باشه

* به سلامتي آسمون که با اون همه ستاره اش يه ذره ادعا نداره

*به سلامتی‌ اون پسری که وقتی‌ تو خیابون نگاهش به یه دختر ناز و خوشگل میفته بازم سرشو میندازه پایین و زیر لب میگه: اگه آخرشم باشی‌... انگشت کوچیکهٔ عشقمم نیستی

* به سلامتی اونایی که
چه عشقشون پیششون باشه چه نباشه چشمشون مثل فانوس دریایی نمی چرخه...
* به سلامتی اونایی که تو اوج سختی ها و مشکلات به جای اینکه ترکمون کنن درکمون میکنن...

* به سلامتی مداد پاک کن
که به خاطر اشتباه دیگران خودشو کوچیک میکنه...

* به سلامتی اون دلی که هزار بار شکست
ولی هنوزم شکستن بلد نیست...
* به سلامتی مادر...
که وقتی غذا سر سفره کم بیاد اولین کسی که از اون غذا دوس نداره مادره...
* سلامتی حلقه های زنجیر که زیر برفو بارون میمونن زنگ میزنن ولی باز هم دیگرو ول نمیکنن
* گل آفتابگردان را گفتند: چراشبها سرت را پايين مي اندازي؟ گفت :ستاره چشمک ميزند، نميخواهم به خورشيد خيانت کنم..........

به باباش ميگه بابا من الان شدم مثل رونالدو يا روبرتو کارلوس؟که پشت و رو ندارهولي يه سرهنگ با سه تا ستاره اش دهن عالم و آدمو سرويس کردهبه سلامتي همه اونايي که مثل گل آفتابگردان هستند




ارسال توسط مصطفی

اس ام اس بزنید جایزه بگیرید...
به بهترین پیامک کارت شارژ تعلق میگیرد...
پیامک های خود را در قالب طنز، جک، عاشقانه و سرکاری به شماره 09139326032  ارسال کنید تا با نام خودتان و به انتخاب خودتان (نظر سنجی) جایزه بگیرید...




تاریخ: شنبه 9 مهر 1390برچسب:,
ارسال توسط مصطفی

ولادت امام و نامگذاری

امام جعفر صادق، امام ششم شیعیان، در هفدهم ربیع الاول سال 83 هجری قمری در مدینه متولد گردید. کنیه ایشان ابو عبدالله و لقبشان صادق می باشد. پدر ارجمندشان امام باقر و مادرش ام فروة است. رسول خدا سالها قبل ولادت آن حضرت را خبر داده و فرموده بود نام او را صادق بگذارید، زیرا از فرزندان او کسی است که همنام اوست، اما دروغ می گوید «جعفر کذّاب».

دوران قبل از امامت

در دوران قبل از امامت، حضرت شاهد فعالیتهای پدر خویش در نشر معارف دینی و تربیت شاگردان وفا دار و با بصیرت بود. امام باقر در مناسبتهای مختلف به امامت و ولایت فرزندش جعفر صادق تصریح فرموده و شیعیان را پس از خودش به پیروی از او فرا می خواند. لذا احادیث، زیادی مبنی بر نص امامت حضرت صادق نقل شده است.

امام صادق در سال 114 هجری قمری پس از شهادت پدرش در سن 31 سالگی به امامت رسید. دوران امامتش مصادف بود با اواخر حکومت امویان که در سال 132 به عمر آن پایان داده شد و اوایل حکومت عباسیان.

اوضاع جامعه در آغاز امامت حضرت

در آغاز امامت حضرت افرادی از شیعیان و حتی بستگان حضرت حاضر به قبول امامت ایشان نبودند، لذا حضرت از راههای گوناگونی کوشیدند آنها را به قبول راه صحیح وادار سازند و دراین زمینه به اذن خداوند معجزاتی نیز انجام دادند.
دوران امام جعفر صادق در میان دیگر دورانهای ائمه اطهار، دورانی منحصر به فرد بود و شرایط اجتماعی و فرهنگی عصر آن حضرت در زمان هیچ یک از امامان وجود نداشته است و این به دلیل ضعف بنی امیه و قدرت گرفتن بنی عباس بود.

این دو سلسله مدتها در حال مبارزه با یکدیگر بودند که این مبارزه در سال 129 هجری وارد مبارزه مسلحانه و عملیات نظامی گردید.
این کشمکش ها و مشکلات سبب شد که توجه بنی امیه و بنی عباس کمتر به امامان و فعالیتشان باشد، از این رو این دوران، دوران آرامش نسبی امام صادق و شیعیان و فرصت بسیار خوبی برای فعالیت علمی و فرهنگی آنان به شمار می رفت.

جنبش فرهنگی در دوران امامت حضرت

عصر آن حضرت همچنین عصر جنبش فرهنگی و فکری و برخورد فرق و مذاهب گوناگون بود. پس از زمان رسول خدا دیگر چنین فرصتی پیش نیامده بود تا معارف اصیل اسلامی ترویج گردد، بخصوص که قانون منع حدیث و فشار حُکّام اموی باعث تشدید این وضع شده بود. لذا خلأ بزرگی در جامعه آنروز که تشنة هرگونه علم و دانش و معرفت بود، به چشم می خورد.
امام صادق با توجه به فرصت مناسب سیاسی و نیاز شدید جامعه، دنباله نهضت علمی و فرهنگی پدرش را گرفت و حوزه وسیع علمی و دانشگاه بزرگی به وجود آورد و در رشته های مختلف علمی و نقلی شاگردان بزرگی تربیت کرد. شاگردانی چون: هشام بن حکم، مفضل بن عمر کوفی جعفی، محمد بن مسلم ثقفی، ابان بن تغلب، هشام بن سالم، مؤمن طاق، جابر بن حیان و . . . . تعداد شاگردان امام را تا چهار هزار نفر نوشته اند.

ابوحنیفه رئیس یکی از چهار فرقه اهل سنت مدتی شاگرد ایشان بود و خودش به این موضوع افتخار کرده است.
امام از فرصت های گوناگونی برای دفاع از دین و حقانیت تشیع و نشر معارف صحیح اسلام استفاده می برد. مناظرات زیادی نیز در همین موضوعات میان ایشان و سران فرقه های گوناگون انجام پذیرفت که طی آنها با استدلال های متین و استوار، پوچی عقاید آنها و برتری اسلام ثابت می شد.

همچنین در حوزه فقه و احکام نیز توسط ایشان فعالیت زیادی صورت گرفت، به صورتی که شاهراههای جدیدی در این بستر گشوده شد که تاکنون نیز به راه خود ادامه داده است.
بدین ترتیب، شرایطی مناسب پیش آمد و معارف اسلامی بیش از هر وقت دیگر از طریق الهی خود منتشر گشت، به صورتی که بیشترین احادیث شیعه در تمام زمینه ها از امام صادق نقل گردیده و مذهب تشیع به نام مذهب جعفری و فقه تشیع به نام فقه جعفری خوانده می شود.

حاکمان معاصر

همانطور که گفته شد امام بین دو دوره عباسی و اموی و دوران گذار از امویان به عباسیان می زیست. ایشان ازمیان خلفای اموی با افراد زیر معاصر بود:

1- هشام بن عبدالملک (105- 125 ه. ق)
2- ولید بن یزید بن عبدالملک (125-126)
3- یزید بن ولید بن عبدالملک (126)
4- ابراهیم بن ولید بن عبدالملک (70 روز از سال 126)
5- مروان بن محمد (126-132)

و از خلفای عباسی نیز معاصر بود با :
1- عبدالله بن محمد مشهور به سفاح (132-137)
2- ابوجعفر مشهور به منصور دوانیقی (137-158)

نباید تصور کرد که امام به کلی خود را از جریانات و امور سیاسی دور نگه داشت، بلکه همواره از وقتهای مناسب برای ترویج حقانیت خود و بطلان هیأت حاکمه بهره می برد و بدین منظور نمایندگانی را نیز به مناطق مختلف بلاد اسلامی می فرستاد.
عباسیان برای کسب قدرت و محبوبیت در دلهای مردم از وجهه اهل بیت پیامبر استفاده می کردند و حتی شعارشان" الرضا فی آل محمّد" بود. آنان به دنبال اشخاصی با وجهه مردمی بودند که هم از بستگان پیامبر باشند و هم درمیان مردم محبوبیت داشته باشند. لذا بهترین شخص در نظر عباسیان امام صادق بود.

امام صادق پیشنهاد آنان را رد کردند و فرمودند: نه شما از یاران من هستید نه زمانه، زمانه من است. حتی برخی از بستگان آن حضرت نزدیک بود با این پیشنهاد ها فریب به خورند، اما امام با روشنگری خاص خود به آنان فهماندند که به ظاهر توجه نکنند. امام می دانست که عباسیان نیز هدفی جز رسیدن به قدرت ندارند و اگر شعار طرفداری از اهل بیت را مطرح می کنند، صرفاً به خاطر جلب حمایت توده های شیفته اهل بیت است. امام می دید که سران سیاسی و نظامی عباسیان در خط مستقیم اسلام و اهل بیت نیستند و لذا حاضر نبود با آنان همکاری کرده و به اقداماتشان مشروعیت بخشد.

چنانکه در تاریخ می بینیم که چه جنایاتی کردند و چه خونهایی ریختند تا پایه های عباسیان محکم گردد.
از حوادث مهم در زمان امامت حضرت، قیام عمویش زید بن علی است که شکست خورد و با شهادت زید به پایان رسید.

شهادت حضرت صادق علیه السلام

پس از به قدرت رسیدن عباسیان، همانطور که آن حضرت پیش بینی کرده بود فشار بر شیعیان افزایش یافت و با روی کار آمدن منصور این فشار به اوج خود رسید. امام نیز از این فشار ها مستثنی نبود. این دوران، یعنی چند سال آخر عمر آن حضرت بر خلاف دوران اولیه امامتشان،‌ دوره سختی ها و انزوای دوبارة آن حضرت و حرکت تشیع بود. منصور شیعیان را به شدت تحت کنترل قرار داده بود.

img/daneshnameh_up/8/8d/sadegh.jpg

 

سرانجام کار به جایی رسید که با تمام فشارها، منصور چاره ای ندید که امام صادق را که رهبر شیعیان بود از میان بردارد و بنابراین توسط عواملش حضرت را به شهادت رساند. آن حضرت در سن 65 سالگی در سال 148 هجری به شهادت رسید و در قبرستان معروف

بقیع

در کنار مرقد پدر و جدّ خودش مدفون گردید .

 

در زمینه فضایل و مکارم اخلاقی حضرت صادق روایات و وقایع بسیار زیادی نقل شده است. آن حضرت با رفتار کریمانه و خلق و خوی الهی خود بسیاری از افراد را به راه صحیح هدایت فرمود، به گونه ای که پیروان دیگر مکاتب و ادیان نیز زبان به مدح آن حضرت گشوده اند.

 




ارسال توسط مصطفی